روایت پاییز ...

ساخت وبلاگ
  روز دختر مبارک .... این متن یا گفتار امروز در هر گوشه ای شنیده می شود و چه زیبا کلام و زیبا خلقتی دارد خداوند .... چقدر زیباست این روزها .... دیر زمانی پاییده از زمانی که مادری محکوم از دخترزا بودن و یا کودکی که به جرم دختر بودن به خاک گور نهاده می شد و اینک اما شنیده می شود از هر گوشه و کنار که شاهد موفقیت های بسیاری از این دختران و بانوان که باعث سربلندی پدر و مادر و مملکت خویش اند .... کاش ا روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت,دختر, نویسنده : 6supernova بازدید : 89 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39

  غرق در افکار ، بهت زده و مجهول وار ، در خیابان قدم می زدم و از خیابان غافل بودم .... نه برگ سبزی نگاهم را به سوی خود می کشاند و نه صدای گنجشکی گوشم را تیز .... راه می رفتم و به آنچه شنیده بودم ، فکر می کردم .... ساحت حضور ، غیاب ، هیستری .... ساحت حضور ، آنی است که در آنیم و ساحت غیاب ، آنی که در آن نیستیم ! هیستری ، یعنی فراموشی عاملیت خود ! چه ربطی به هم دارند ؟ این کجا و آنها کجا ؟ چرا پشت سر روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت,کوچه, نویسنده : 6supernova بازدید : 103 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39

  از هیاهوی دنیای مدرن خسته بود .... ایستاد و شروع کرد به ساخت خانه ای جدید تا شاید از همهمه ی روزمره نجات یابد .... یکی یکی آجرهای بتونی را در اطرافش روی هم قرار داد ، تا آخرین آجر .... ناگهان همه جا تاریک شد ! عجب اشتباهی ! آن قدر در افکار زائدش غرق بود که فراموش کرد فضایی برای پنجره خالی بگذارد .... اوضاع بدتر شد ! او خلوتی می خواست تا در آن به آرامی بیندیشد و به یقین برسد ، غافل از این که قطع روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت,دیگری,بزرگ, نویسنده : 6supernova بازدید : 105 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39

  مادر با دستانی گرم و انگشتانی از طلا گهواره ی سبز داستان ها را آرام آرام تکان می دهد .... گل های زیبا و کوچک و رنگارنگ ، ژاله به چشم ، در گهواره ی سبز خود خمیازه کشان .... دستان سبز و ظریف خود را به سمت آسمان برده ، بیدار می شوند .... چه نوای خوشی دارد این داستان ها .... آنها می آیند از ازل .... و سروده می شوند آن چنان که باید شنیده شود .... ژاله ها را ببین ، ببین که در خود متولد می کنند سبزه ه روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت, نویسنده : 6supernova بازدید : 88 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39

  آنجا که دست حکمت در هستی ات روان است با صبر و شهامت بران چرخ زندگی نوردی را و بدان مسیر خود هموار خواهد شد در دل رودخانه ی شدنت .... بدان تو نیستی که اختیار کنی و تصمیم بگیری .... تنها وضعیت و کثرت منسجم بنا می سازد آن چه از تشعشعات روزنه ی وجودت بیرون می زند و خورشید هستی با امواج زیبایش نورانی می کند کوه مهربانی و عشق را .... از روزمرگی دور شو و خودت را در هستی پرتاب کن .... هستنده ای باش مهر روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت,هستی, نویسنده : 6supernova بازدید : 95 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39